باوان



هر چه تلاش میکنم که دوباره این فضا را دوست داشته باشم. بعد آن .

حقیقت نمیتونم . اصلا شاید یکی از دلایلش نبود دوستان قدیمی ام باشد. دوستانی که به ذوق داشتنشون در وبلاگ پست میگذاشتم و منتظر بودم برام نظر بذارند یا پست بذارند تا با اکیپ و گروهی که داشتیم برویم و سر به سر نویسنده بگذاریم.

از دوستای قدیمم میتونم به اسرا، مهندس، آقای پدر،شملیا، گندم،مهربانو،نرگس جوان اشاره کنم هر چند بعضی هاشون هنوز هم هستند اما 

نوچ 

من همون مدل قدیمیشان را دوست دارم. بی انصافیست اگر بگم در این مدت که آنها نبودن من دیگه دوست خوبی پیدا نکردم.چرا پیدا کردم خیلی هم خوب هستند و واقعاً خداروشکر میکنم. اما من دیگه بیان رو دوست ندارم.

باید قبول کنم که من هم وبلاگ نویس نیستم. البته شاید هم بودم یه زمانی اونم از نوع روزانه نویسی که ارزشی برای کسی نداره.


مدت عدیدی است که مورچه ها به خانه ما حمله کردند. [حمله به معنای واقعی] ودرکل زندگی ما سرک می کشند. سفره را که پهن میکنیم آنها نیز با ما هم غذا میشوند.عزیزان تعارف هم سرشان نمیشود. به هر جای خانه بنگری حداکثر ده دقیقه طول میکشد تا یک مورچه را روئیت کنی، انقدر زیاد هستند این عزیزان.نمیدانم ما در خانه آنها زندگی میکنیم یا آنها در خانه ما

 

+ نمیدونم این ملافه روی تخت من چی داشته که اینجوری بیرحمانه سوراخ سوراخ شده. تا الان دوبار جای تخت رو عوض کردم . واقعا درکشون نمیکنم.

+راه حل کار ساز برای از بین بردن مورچه؟؟


نمیدونم دلیل واقعیش چیه !

اما اینو میدونم هر چی میرم جلو تر تنهایی خودم رو بیشتر دوست دارم.
دلم میخواد بلند بلند درباره چیزایی که با هیچ احدی تا الان صحبت نکردم صحبت کنم و همینطور بلند بلند گریه کنم . ولی هیچ وقت اون شخص پیدا نمیشه .
 
 
+میدونم خدا هست :)

برای بهبود حال میتونید . استغفار کنید:)

آقای پناهیان توی یکی از ویدئو هاشون میگفتند مومن نباید غمگین باشه اگر بود یعنی یه جای کارش میلنگه بره و از خدا طلب بخشش کنه ! یه کاری کرده همون کار مسبب غم شده .

مومن باید دل شاد داشته باشه! از نوع واقعیش .


نمیدونم دقیقاً چه تاریخی بود اما فکر میکنم فصل پاییز بود. یکی از دوستان که اگر اسم بیارم یحتمل میشناسید حالشون رو به راه نبود . با هم صحبت میکردیم در تلگرام . میگفت امید من فقط به مرگ علت رو نمیگفت فقط میگفت امید من مرگ . 

من نمیخوام این حرفو بزنم اما خیلی درکش میکنم . چون  درحال حاضر امید من هم فقط مرگ 

آدم ها با مرگ از بین نمیرن فقط از این دنیا به دنیای دیگه میرند. پس  خیلیم سخت نباید باشه :)


سلام و صبح بخیر

ازون جایی که زدن اینترنتارو پوکندن، به کانال تلگرامی دسترسی ندارم. اونجا داشتم طبق یه برنامه پیش میرفتم. به عبارتی دو تا چالش دنبال میکردم اول بحث سحر خیزی و دوم بحث خواندن دعای عهد هر روز صبح.  حالا گفتم تا برگشت دوباره اینترنت اینجا بنویسم.

 


توی تک تک لحظاتش لبخند و خنده جاری بوده :) 

ولی خب شاید اینجا خیلی خوب نمایش داده نشه.

بله، اول بگم دوست خوب نعمت . وامیدوارم قسمت همه بشه . حتی یه دونش

دوستای زیادی داشتم و الحمدالله دارم . همه خوبیا و بدی هایی دارند(مثل خود من) اما بعضیا عمیقاً خوبن :) 

امروز آزمون داشتیم، قرار بر این بود آزمون بدم و برم خوابگاه ناهار مهمون دوستان (قرارشد قیمه نثار قزوین درست کنه من بخورم ببینم چطوره آخه خیلی تعریفشو میکردند :دی) بعدم ویندوز لپ تاپ سیما (دختر جنوبیمان) رو عوض کنم(اینو گفتم که فکر نکنید مصرف کنندم (((=)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این از این :)

چند شب پیش سر کلاس بحث قطعیه نت بود. یه پیام به گوشی زهرا اومد بعد سیما میگه وااای الان چند روزه هیچ کس به من یه پیام نداده (از وقتی نت ها قطع) زهرا میگه آخیییی سینگلی فشار اورده بهت میگم سیما غصه نخور خودم بهت پیام میدم =)))

زهرا میگه حالا من که مخاطب خاص دارم انگار چه پیامی بهم میده . کجایی؟ رسیدی؟ . همیناست دیگه سیما میگه خب همون (یه قیافه لوسانه ایم به خودش میگیره اینجور موقه ها) هیچی دیگه ازون روز قرار گذاشتیم جای خالیه کسایی که باید باشند و نیستند رو پر کنیم دور هم :)))))

نمونه پیامای من به سیما:

ازین پیاما زیاده دیگه :))) یه نمونه آوردم.

 

+جدا از شوخی؛ گاهی حال همدیگه رو توی این شلوغ پلوغیا و گرفتاریا بپرسیم خیلی خوبه . دلگرم کنندست :)

اینم از این

حالا میریم سراغ فیلمی که  بین مسیر کلاس تا سلف گرفتم (سرکلاس یه تایم استراحت بهمون میده کسایی که خوابگاهین برن شام بگیرن بیان اون شب سیما شام زده بود منم باهاش رفتم) خودم فکر کنم بالای 20 بار دیدمش. دوست دارم از بعضیا حرف بکشم و اذیتشون کنم =))) [شدت دوست داشتنمو میرسونه هاا :)))]

 

 

گفتگو داخل فیلم

من:فضای رویاییه *_*

سیما: فیلم میگیری؟

من:آره

سیما: ایشششششش تو که عاشق نیستی!!

من: عاشق نیستم؟

سیما: هستی؟

من: عاشقم؟

سیما: عاشق شدی؟

من: عاشق کی شدم؟

سیما: عاشق من 

:)))))

 

+حالا شاید اینایی که گفتم براتون جذاب نباشه اما من خیلی دوسِشون دارم. گذاشتم که بمونه :)

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آموزش خیاطی آسان کاسه تبتي David مشغـولِ خـــودم sofreha مجله آی بانو Buy Telegram Members
 فروشگاه کولر گازی هومکس تور کلاس آخر